۱۳۹۴ خرداد ۴, دوشنبه



حکومت ایدئولوژیک و تبعیض جنسیتی از آغاز زندگی زنان
جبار باغچه بان در ١٣١٠، اولین کودکستان را بنام "باغچه اطفال" در تبریز افتتاح کرد تا با گرد هم آوردن کودکان در یک محیط متفاوت از خانهها، بتواند آنها را برای ورود به دنیای مدرن آماده سازد. او میدانست که آموزش پیش دبستانی از طریق غنیسازی محیطی، کودکان را قادر میسازد که به کسب تجارب ادراکی و ذهنی جدیدی که احتمالا در محیط معمول خانواده برای آنان امکانپذیر نیست بپردازد .این تعالیم نمیتوانست در هیچ خانواده ایرانی آن زمان انجام گیرد .او میدانست که اگربنا باشد رفتارهای فرهنگی تغییر کند حتما بایستی از کودکی باشد . او با در کنار هم نشاندن دختران و پسران خردسال حداقل این پیام را در ذهن کودکانه‌شان جای می‌داد که هر دو جنس می‌‌توانند از امکانات آموزشی برابر استفاده نمایند .
کودکستان به سرعت جایگاه خودرا در جامعه آموزشی باز نمود . در سال ١٣١٢ شیوه‌نامه فعالیت این مجموعه‌ها به تصویب رسید. رشد ایجاد کودکستان‌ها و مهدکودک‌ها آن‌چنان بود که تقریبا تمام کارخانجات و ادارات دولتی و خصوصی بزرگ دارای  مهد کودک شدند . تا بدانجا که از دهه ٥٠ به بعد در ذهن بیشتر خانواده‌های شهری جا افتاده بود: برای اینکه کودکان اجتماعی شوند و مهارت‌های زندگی را بیاموزند حتما باید به کودکستان بروند . تحقیقات نشان می‌دهد که کودکان محروم از آموزش پیش دبستانی از امکان سازگاری کم‌تری نسبت به سایر کودکان در مدرسه برخوردار بوده و احتمالا شکست تحصیلی و نهایتا عدم موفقیت در دیگر مراحل زندگی در آن‌ها بیشتر است .
اهمیت آموزش پیش‌دبستانی بسیاری از دولت‌ها را بر آن داشت که این آموزش را به صورت رایگان در اختیار کودکان قرار دهند تا امکان دست‌یابی به فرصت‌های برابر در آینده برای همگان فراهم شود. در جمهوری اسلامی به‌رغم اجباری شدن آموزش پیش‌دبستانی، به دلیل سیاست‌های انقباظی و ممانعت از استخدام مربیان پیش دبستانی، آموزش آن از سوی دولت روندی نزولی داشته و ما شاهد کاهش شدید تعداد کودکانی هستیم  که بایستی از آموزش‌های ویژه‌ی این سن برخوردار شوند. در مقابل د ر جامعه به شدت طبقاتی ما، در بیشترمدارس پیش دبستانی‌ که با سرمایه بخش خصوصی ایجاد می‌شود سود سرشاری  روانه جیب کسانی می‌شود که شاید اعتقادی به این آموزش ندارند و مدرسه‌ی پیش‌دبستانی برای آنان فقط به منزله‌ی یک بنگاه اقتصادی است که تولید  ثروت می‌کند . شهریه برخی از این مراکز بیشتر از  شهریه‌ی دانشگاه‌های خصوصی است و مثل بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی برای کسب درآمد بیش‌تر به انواع تبلیغات آموزشی دست می‌زنند تا بازار مکاره خودرا گرم‌تر کنند . مثلا برای پذیرش کودکان نوعی کنکور و آزمون ورودی برگزار می‌کنند: از بلد بودن نسبت‌های پیچیده فامیلی تا حفظ بودن شماره تلفن‌های افراد نزدیک خانواده که کودک را از سنین اولیه تحصیل با چالشی غیرضروری و پراضطراب مواجه می‌کند و این چنین است که آموزش از همان سنین کودکی به شدت طبقاتی می‌شود و درست مثل تمام مقاطع تحصیلی و رتبه‌های برتر کنکورها ازآن فرزندان خانواده‌هایی می‌شود که برای تحصیل فرزندانشان می‌توانند ازهمان سال‌های اولیه‌ی زندگی  خرج‌های کلان بکنند.
١.
وقتی جمهوری اسلامی جای رژیم سابق را گرفت کودکستان‌ها تا مدتی به شیوه‌ی گذشته اداره می‌شدند .دختر و پسر کوچک کنار هم از آموزش یکسانی برخوردار بودند. اما از آن جا که از نظر اسلام " تربیت از گهواره آغاز می‌شود و در خانواده شکل می‌گیرد ، مقدمات و پایه‌گذاری آن از مرحله تشکیل جنین و حتی قبل از آن است. ولی آنچه که صورت رسمی دارد از لحظه تولد است که با ذکر اذان و اقامه در دوگوش کودک شروع می‌شود" بنابراین "آموزه‌های دینی سهل و آسان، زمینه‌های درونی و انگیزشی لازم را برای کودک فراهم نموده ، اورا به یادگیری مفاهیم و حقایق اخلاقی و معنوی علاقه‌مند می کند. آموزش مفاهیم و حقایق دینی امری است که باید تا پایان عمر استمرار یابد و آدمی تحت تاثیر آن باشد...."( سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش(

نمونه دو ترانه کودکانه زیر دقیقا همان سیاستی را دنبال می‌کند که سازمان پژوهش وبرنامه‌ریزی آموزشی جمهوری اسلامی در پی آن است:
شیرین   شیرین   شیرینه         نماز خوندن شیرینه     خدا جونم میدونه      اگه نماز نخونم      باید تنها بمونم         .....
من بچه مسلمونم      اصول دینو خوب می دونم       اصول دین پنج بود      دانستنش گنج بود         اول خدای یکتا       ......       روزجزای کبراست      شکر خدا مسلمونم
اگرچه هنوز کاملا نتوانسته‌اند کودکان دختر و پسر را همانند مدارس از هم جدا کنند ولی آموزه‌های دینی از همان سنین، تفکیک جنسیتی را اعمال می‌کند. یکی از روش‌های تربیت دینی کودکان پیش‌دبستانی "تربیت دینی کودک پیش دبستانی از طریق ارائه الگو" است. کارشناسان دینی معتقدند: "کودک امانت الهی  و ودیعه‌ی آسمانی است که به پدر و مادر سپرده شده است... هدایت کودکان جز از طریق پرورش صحیح مذهبی آنان میسر نیست و کودکان برای پذیرش رفتارهای صحیح و مطلوب اجتماعی از طریق آموزش مسایل دینی، آمادگی بیشتری دارند تا از رده های دیگر {سنی}..." "درتربیت دینی کودکان پیش‌دبستانی باید بیشتر از عواطف و احساسات ظریف او برای توجه به خدا استفاده کرد...."
وکیست که نداند، الگوهای اسلامی دقیقا در راستای تفکیک جنسیتی است .
حال با توجه به مطالب بالا این سوال مطرح است که آیا اسلام یک دین برابری‌طلب بالاخص بین زن و مرداست ؟ آیا الگوهای اسلامی برای زن و مرد یکسان است ؟ جز این است که زن آفریده شده تا باعث آسایش مرد باشد ؟ آیا جز این است که از دامن زن مرد به معراج می‌رسد؟! آیا جز این است که مکر و حیله حوا باعث شد که آدم از بهشت رانده شود !؟ و....

اگر بپذیریم که ٨٠ درصد شخصیت انسان درشش سال اول زندگیش شکل می‌گیرد، آیا این الگوها از یک کودک دختر که هنوز واقعا نمی‌داند  جنس مخالف چیست، نمی‌تواند یک‌باره  زنی بسازد که باید در بهترین حالت در سایه مرد قرار گیرد و باعث رشد و اعتلای او شود . یاد بگیرد که بسیاری را  فقط مردان می توانند انجام دهند و او باید به آن ها تکیه کند تا بتواند سر پا بیایستد . یاد بگیرد که بهترین وضعیت برای یک زن ، متعلق بودن به یک مرد است .

در همین راستا یکی از طرح‌ها برای این که انسان‌های مسلمان تربیت کنند " طرح تربیت معلم قرآن پیش دبستانی " است که مجری و ناظرآن "دارالقران کریم" ادارات کل تبلیغات اسلامی استانی و کلیه مراکز و موسسات قرآنی ، مردمی و دولتی  است.

درکشورهایی که قوانین مردمی و دموکراتیک حاکم  و هر مسولی ملزم به پاسخگویی عملکرد خویش در پیشگاه مردم است ، حکومت‌ها برای ترویج امور دینی حق خرج کردن از خزانه‌ی عمومی را ندارند. در حکومت اسلامی ایران اما، هزاران برابر  هزینه‌ی نازل لوازم گرمایش مدرسه‌های کوچک دورافتاده خرج ایجاد مراکزی می‌شود  که الگوسازی دینی کنند، تا در نهایت تمام زیبایی و امیدها و آرزوهای کودکان آن مدارس،  طعمه حریق بخاری‌های دست ساز شوند . و یا وزیر آموزش و پرورش به راحتی اعلام کند که توان بازسازی تمامی مدارس فرسوده وتجهیز لوازم گرمایش همه‌ی مدارس، مطابق استانداردهای ایمنی را ندارند،  فقط می‌توانند دانش آموزان را بیمه کنند !!! و این درکشوری است که هر روز بلندگوهای دولتی خبر از دزدی‌های هزاران میلیاردی می‌دهد و به زودی نیز به فراموشی سپرده شده و دزدان درپناه حاشیه‌های امن قرار می‌گیرند،  چرا که  فساد در جمهوری اسلامی، فسادی ساختاری است. برای همین است که دیگر بودجه‌ای  نمی‌ماند تا در راه تربیت کادر متخصص آموزشی و ایجاد فضاهای مناسب جهت آموزش و پرورش کودکان برای ورود به دنیایی که برای آنها فرصت‌های برابر ادامه زندگی رافراهم کند، صرف شود. زمانی که  این کلمات از دهان وزیر بیرون می‌آمد، این وزیر فکر نکرد که ما یک کشور ثروتمند هستیم و این دزدی‌های میلیاردی نیز دستبرد به همین ثروت است ولی  منتظریم زلزله‌ای بیاید ، آتش سوزی‌ای بشود و کودکانمان در زیر هزاران خروار خاک و سنگ و سیمان له شوند و  بسوزند وآن وقت  دولت حق بیمه اشان را پرداخت کند!؟  شعارهای مفاهیم و حقایق دینی  در ذیل کدام یک از این کلمات وزیر جای میگیرند!؟.
                                                                                    
فرخنده/آذر ٩٣

   



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر