۱۳۹۳ بهمن ۲۰, دوشنبه

من شارلی‌ام، آتنا فرقدانی، ستار بهشتی، سهیل عربی‌ام






ژانویه ۲۰۱۵، پاریس، کشتار بی‌رحمانه ۱۲ روزنامه نگار آزادی‌خواه، جرم‌شان شکستن دیوارهای خرافه و ریا.
آنان به عنوان "طنزپرداز" به اصل لائیتیسه باور و "آزادی مطبوعات" این دستاورد زیبای بشری را پاس می‌داشتند.
"شارلی هبدو" نشریه‌ای بود که نه فقط تابوهای دینی و بنیادگرایان یهودی، مسیحی و اسلامی را به سخره می‌کشید، بلکه، احزاب، سیاست‌مداران و دولتیان راست و لیبرال را از تیغ طنز خود بی‌بهره نمی‌گذاشت. حمله به "شارلی هبدو" صرفاٌ یک تراژدی گذرا و موقتی نیست، بلکه بخشی از استراتژی بزرگ‌تر نظام سرمایه‌داری جهانی است. بحران‌های پی در پی اقتصادی- اجتماعی در آمریکا و اروپا و بقیه نقاط جهان، شکاف طبقاتی عظیم و گسترش جنگ‌های خانمان سوز را به دنبال دارد. در نبود و ضعف آلترناتیو چپ و بر ملا شدن ریاکاری و ناتوانی نئولیبرالیسم، زمینه عرض اندام فاشیسم و بنیادگرایی دینی فراهم شده است و بنیادگرایان اسلامی با تکیه بر کمک‌های مالی و تسلیحاتی نظام‌های سلطه‌گر و دیکتاتور، قادر شدند خود را با نمایشی از حقانیت، به در حاشیه ماندگان تحمیل کنند.
یادمان نمی‌رود در سال ۲۰۰۹، طالبان در پاکستان، شورشی طبقاتی را که در یک طرف آن اقلیت زمین داران وابسته به قدرت سیاسی و طرف دیگرش کشاورزان فقیر و بی‌زمین بودند، با طرح شعارهای عوام فریبانه‌ای چون مبارزه با "ارزش‌های غربی" و "حق و عدالت" به نفع خود مصادره کرد. تهیدستان، سیاهی لشکر بنیادگرایان اسلامی طالبان و سپس داعش شدند (آن چه در آمریکا و اروپا هم شاهدش هستیم) و این روند در لیبی، سوریه، نیجریه و ... ادامه دارد. حضور آمریکا در عراق، لشکرکشی فرانسه و ناتو در سال ۲۰۱۱ به لیبی، گسترش نیروی نظامی آلمان در ترکیه و حمایت از اخوان المسلمین و جریان‌های مذهبی دیگر به بهانه حفظ "ثبات" و "نظم جهانی" (بخوانیم سود امپریالیست ‌ها)، سرپوش گذاشتن بر بحران‌های اقتصادی- اجتماعی و جلوگیری از روند رو به رشد جنبش‌های رادیکال است و نه چیز دیگر.
فرهنگ سلطه با استفاده از قدرت رسانه‌ای سعی دارد مرزبندی‌های مصنوعی دست ساخت خود را در اذهان مردم ایجاد کند. هم‌چنان‌که اسلام هراسی و ترس از تروریسم، ممکن است برای مدت کوتاهی بتواند ساختار سرمایه‌داری را که تنها در پی کسب سود است، از زیر ضرب مبارزات اجتماعی و اقتصادی مردم مصون نگاه دارد.
راه‌پیمایی چند میلیونی مردم فرانسه در محکومیت ترور آزادی‌خواهان‌، عزم راسخ‌شان برای ایستادگی در برابر آزادی‌کشی را نشان داد، اما آن چه واقعیتی مسخره ولی تلخ را رقم می‌‌زد، حضور سران جنگ افروز و ریاکار حامیان ابژه‌ها در صف اول تظاهرات بود که بازو به بازوی هم، در یک سنگر، اتحاد خود را به نمایش می‌گذاشتند، در‌حالی‌که در صف مقابل یعنی طالبان و القاعده و داعش جای دارند و تنها برای فریب مردم و رهانیدن خود از زیر بار مسئولیت این جنایت‌ها صف را اشتباهی برگزیده بودند. مرکل‌ها، اولاندها و نتانیاهوها، به جبهه ضد مردم متعلق‌اند و چه نیکو گفتند یاران باقی مانده در " شارلی هبدو": "ما به روی این سیاست‌مداران ریاکار استفراغ خواهیم کرد".

در پایان ما معتقدیم:
آزادی بیان حد و حدود و اما و اگر ندارد.
این ادیان یا هر نوع اندیشه‌ی دیگری است که باید اصل "آزادی" را بپذیرند، نه این‌که "آزادی" اصول "دینی" را رعایت نماید.
ما آزادیم که هر عقیده‌ای را نقد، رد یا قبول کنیم، مفهوم "احترام" به معنای احترام گذاشتن به حق آزادانه بیان عقاید است، نه احترام به خود عقاید.
ترور زبان، ابتدا ترور اندیشه و سپس ترور انسان را هدف می‌گیرد. محافظه کاری و توجیه‌های لیبرالیستی و سیاست یکی به میخ، یکی به نعل، حاصلی جز ریشه واپس گرایی ندارد.
دستگیری، شکنجه و اعدام وبلاگ نویسان و روزنامه نگاران در ایران به جرم اهانت به پیامبر و محاربه با دین بخشی از سناریویی است که در پاریس شاهدش بودیم. کسروی‌ها- پوینده و مختاری‌ها و ... همگی " شارلی" هستند.
ما در هر دو سنگر مبارزه خواهیم کرد. علیه سرمایه‌داری و علیه بنیادگرایان دینی و راه ما تا محو هر گونه ستم و تبعیض ادامه دارد.
زنده باد آزادی

تریبونی برای زنان چپ۲۵ دی‌ماه  



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر