۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبه

شلاق جمهوری اسلامی بر بدن کارگران!





در دیماه ١٣٩٣، ٣٥٠ نفر از کارگران فصلی معدن «طلای آق دره» آذربایجان غربی از کار اخراج می‌شوند. سه نفر از کارگران خودکشی می‌کنند و دیگر کارگران در مقابل معدن جمع می‌شوند. این تجمع به درگیری میان کارگران و نگهبانی معدن می‌انجامد.  با شکایت کارفرما، دادستانی تکاب کارگران را به ایجاد اغتشاش متهم می‌کند و در آخرین روزهای اردیبهشت ١٣٩٥، ماهی که یک روزش در همه دنیا برای احترام به حقوق کارگران تعطیل است، احکام قضایی صادر شد و ١٧ نفر از کارگران به ٣٧ ماه تا ٥ سال زندان، ٥٠ تا ٧٥ ضربه شلاق و ٥٠٠ هزار تومان جزای نقدی محکوم شدند و شلاق جمهوری اسلامی تن نحیفشان رادر پیش دیدگان مردم زخمی کرد.
این خبری است که در فضای رسانه‌ای منتشر و خیلی زود محو شد  و چند روز بعد ٣٠ نفراز دختران و پسران دانشجو که در یک مهمانی  شرکت کرده بودند ظرف یک روز بعد از دستگیری، محکوم به شلاق شدند و حکم هم اجرا شد. بدیهی است تا چند روز دیگر و یا هفته‌های بعد باز خبر شلاق زدن از گوشه و کنار کشور شنیده خواهد شد.
کمتر کسی است که صحنه‌های  وحشیانه تازیانه خوردن را در فیلم‌ها ندیده باشد از فیلم‌های قدیمی زمان برده داری تا برده داران آمریکایی و در سال‌های اخیر در فیلم‌های سادیستی توسط افراد خشن.
عمل اصابت یک تازیانه یا شلاق به بدن انسان یا یک جانوربه منظور وارد آوردن درد و شکنجه دادن است و جمهوری اسلامی از زمان روی کار آمدنش از این وسیله شکنجه به تناوب وبسیار زیاد، آن هم در ملاءعام استفاده کرده است.  وقتی ماموران حکومتی تازیانه بر بدن انسان‌ها فرود می آورند، فقط نمی‌خواهند آن فرد را تنبیه کنند بلکه هدفشان ایجاد رعب و وحشت در جامعه و تحکیم پایه‌های سلطه است. در تمام دوران حاکمیت رژیم اسلامی کدام دزد کبیر شناخته شده‌ای که مصادیق اخلال در نظم اقتصادی وانواع و اقسام مصادیق حقوقی دیگررا یدک کشیده  حتا یک سیلی خورده  تا چه برسد به شلاق. همیشه در طول تاریخ این بدنه جامعه است که باید تنبیه شود، با انواع واقسام شکنجه‌ها مرعوب شود تا قدرت اعتراض و حق‌خواهی نداشته باشد.
آری، شلاق زدن نوعی تنبیه بدنی است که معمولا به دستور ائتلافی از طبقه‌ی حاکم و دین، از سوی برده داران و یا بیماران دگرآزار اجرا می‌شود. در دین اسلام نیز مواردی وجود دارد که شلاق زدن به عنوان جزای فرد خاطی اجرا می‌شود که به آن  «حد» می‌گویند، هم چنان که هاشمی شاهرودی در زمان ریاستش بر قوه قضاییه، شلاق را از عادلانه‌ترین مجازات‌ها دانست!
 به راستی قوه قضاییه جمهوری  اسلامی با راه‌اندازی  دوباره مجازات شلاق چه پیامی را می خواهد به جامعه بدهد؟
طبق اصل ٢٧ قانون اساسی، «هر نوع راهپیمایی و تظاهرات به این شرط که با حمل سلاح نباشد  و مخل مبانی اسلام هم نشود،مجاز است .»  «در بررسی نهایی قانون اساسی کشور در نهایت نمایندگان به این نتیجه رسیدند که برگزاری تجمعات در کشور حتا نیاز به اخذ مجوز از نهادهای مربوطه هم ندارد.»  بنابراین صرف اعتصاب یا تظاهرات کارگران، مادامی که مخل نظم عمومی نشده باشند و بدون حمل سلاح هم باشد، جرم نیست.
  مطالبات کارگری و هر اقدامی که برای احقاق آن صورت گیرد، مانند اعتصاب و راهپیمایی فقط یک مقوله صنفی است و نباید این مطالبات را با مؤلفه‌های امنیتی بررسی کرد.
 آیا باید این کارگران به جرم اعتراض برای احقاق حقوق خود شلاق زده شوند؟ آنها صرفا برای احقاق حقشان تجمع کرده بودند، آنهم جلوی درب کارخانه نه در خیابان و اماکن عمومی.  یکی از دوستانشان جان باخته بود، دردشان مشترک بود، درجایی کار می‌کردند که از حداقل امکانات برای یک زندگی انسانی برخوردار نبودند، اگراز بسیاری از ایرانیان بپرسید تکاب کجاست؟ به جرئت می‌توان گفت که نمیدانند؛ چه برسد به معدن «طلا»؛ یعنی انتهای تاریخ!
 کار در معدن یعنی بند شدن به یک طناب باریک و پوسیده فقط برای زنده ماندن، آن وقت در سرمای شدید دی‌ماه آن منطقه که نه تنها کارگران که حیوانات نیز چیزی برای خوردن ندارند به یک باره بیکارمی‌شوی، خانواده‌ات در زاغه‌های سرد و نمور با تکه‌ای نان  و شاید چای، زندانی زمستان‌اند تا بهار برگردی و چند ورق پاره به نام پول، برایشان ببری بلکه قسط بقال و نانوا را بپردازند.  و آنوقت یکباره بیکار می‌شوی،به کجا برگردی؟ پشت سر فقط فقر و ناله است.  حداقل خودت دیگر سربار نیستی، این جا خشمت را با تیشه به دیوارهای سرد و نمناک معدن می‌کوبی. خب معلوم است که خودکشی می‌کنی، شاید این مرگ چیز بدی نباشد! 
حال مجریان قوانین جمهوری اسلامی شلاق خودرا بر بدن کارگرانی فرود می‌آورند که سالیان سال است  از فرط فقر و گرسنگی و کار در معادن، گوشتی بر بدن ندارند، پوستشان چغر شده، شاید زخم‌های شلاق خیلی دردناک تر اززخم‌های عمیق زندگیشان نباشد. میخواهی اورا پیش خانواده‌اش خوار و ذلیل کنی، او از خیلی سال پیش خوارشده؛ از وقتی که نتوانسته حتا کوچکترین خواست زن و فرزندش را برآورده کند. شلاق بر گرده کی می زنی؟ کسی که حتا قدرت دفاع فردی در مقابل مامورین  فربه شده از خوان بی دریغ مفت خواری و شکم بارگی  را هم ندارد! چرا این کارگران باید به جرم اعتراض برای احقاق حقوق خود شلاق زده شوند آنها برای احقاق حقوقشان تجمع کرده بودند، فقط حق خودشان را می‌خواستند حقی که کارفرما از آنها دزدیده بود و این در حالی است که فعالیت‌های صنفی وسندیکایی کارگران در سراسر دنیا و کشورهایی که اساسنامه سازمان بین المللی کاررا پذیرفته و عضو آن شده‌اند، به رسمیت شناخته شده است... .
ما این عمل وحشیانه و قرون وسطایی را به شدت محکوم می کنیم.
فرخنده / ارسال به تریبونی برای زنان چپ
خرداد ٩٥

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر